از این پس مقالاتی با همین عنوان تقدیم فرهیختگان معزز میشود که حاصل تَوَرق و تجسس در کتب و مجلات مختلفه میباشد که آن قدر مفصل نیستند که خود مقاله ای شوند ، بل کوتاه ، ولی ناب و خواندنی و مفید برای نسخه پژوهی و علاقه مندان نُسَخِ خطی و اسناد و اوراق قدیمی . این سرمایه های مکتوب ، که ناموس فرهنگ غنی این خاک پاک میباشد ، متأسفانه در این ۳۰ سال ، به شدت در مسیر سقوط و نابودی و پراکندگی قرار گرفته اند ، در اکثر مواقع صاحبان این گونه آثار ترجیح میدهند که نسخ و اسنادِ گاهاً بسیار ارزشمند خود را از ایران ( موطن اصلی این نوامیس فرهنگی ) خارج و به قیمتهای گزاف ( که البته زیاد هم گزاف نمی باشد و بلکه بیش از اینها نیز می ارزند ) به مجموعه داران و کتابخانه های معتبر فرنگستان بفروشند که هم در پرداخت بسیار دقیق عمل میکنند و هم اینکه در نهایت دلسوزی از این نخ نگهداری می نمایند و در دسترس علاقه مندان قرار میدهند .
کافیست شما من باب مثال سندی و یا نسخه ای خطی را برای فروش به کتابخانهٔ ملی برده و با مصیبتهای معامله با هموطنان را از نزدیک درک کنید ، در اکثر مواقع قیمتهای پیشنهادی این متولیان میراث مکتوب حتی از قیمتهای مال خران و دستفروشان منوچهری نیز کمتر میباشد و غالباً احساس میکند که در دُکّانی در بازار مشغول چانه زدن و خرید چند کیلو برنج یا یک تخته فرش میباشید . حال با این شرایط چه می توان کرد جز خروج نسخ از ایران ، و مورد احترام و تکریم اهل فرنگ قرار گرفتن .
باری از این بحث بگذریم که اگر بند دل بگشایم ، مثنوی هفتاد من کاغذ هم کم است و ناچیز و حاصلی جز آه و اشک ندارد و گوشی شنوا نیز نخواهم یافت . در تازه ها و پاره ها کوشش بر این است که به معرفی :
اولاًَ : آنچه در مورد شناخت نسخ لازم و در نگاهداری اسناد واجب
ثانیاً: اساتید این فن را که سالها در کتابخانه ها و زیرزمین های نمور خاک خورده اند و فهارس معتبری را برای ما به یادگار گذاشته اند
ثالثاً: نسخ خطی معروف و نفیس در اطراف و اکناف جهان و نسخ تازه یاب
رابعاً : اصطلاحات و اصولِ صحافی و خطاطی و نسخه شناسی و وقف نسخ و نکات ریز و درشت این فن
بپردازم .
در آخر لازم به ذکر می باشد که عنوان « تازه ها و پاره ها » برگرفته از سلسله مقالاتِ تازه ها و پاره های ایرانشناسی « ایرج افشار » در مجلهٔ « بخارا » میباشد . پ . ع
۱ ـ واژه های هم ریشهٔ نُسَخ عبارت اند از :
نُسّاخ : نسخه نویسان که از کتاب یا نوشته ای رونویسی کنند .
نَسّاخ : ناسخ ، کاتب ، کسی که از چیزی نسخه برداری میکند .
نَسخ : یکی از شش قِسم خط است و آن را خط قرآنی نیز می گویند .
نُسخَت : نوشته ، مکتوب ، یادداشت ، پیش نویس .
نُسخَت کردن : نوشتن ، یاداشت کردن ، پیش نویس کردن .
نُسخه : کتابی که از روی آن نقل کنند یا بنویسند .
استنساخ : نسخه گرفتن ، نسخه برداشتن از روی کتاب .
لغتنامهٔ دهخدا ، چاپ ۱۳۶۳
۲ ـ برخی از نُسَخ خطی نفیس و نایابِ موجود در کتابخانهٔ ملی ایران
۱ ـ کتاب الخاص ، اثر ابوعبدالله حسین بن ابراهیم ، مشهور به ادیب نطنزی و متوفی ۴۷۷ ه . ق ؛ زمان تحریر: ۴۷۵ ه . ق
۲ ـ احیا علوم الدین ، اثر امام محمد غزالی ، متوفی ۵۰۵ ه . ق ؛ زمان تحریر : ۵۹۷ ه . ق
۳ ـ دیوان اَبله بغدادی ، اثر محمد بن بختیار معروف به ابَله بغدادی ، متوفی ۵۷۹ یا ۵۸۰ ه . ق ؛ زمان تحریر : ۵۹۹ ه . ق
۴ ـ مجموعهٔ رسائل ، آثاری از بوعلی سینا ، ابوالبَرکاتِ بغدادی ، بابا افضلِ کاشی و چند رساله از شهاب الدین سهروردی ؛ زمان تحریر ۶۵۹ ه . ق
۵ ـ شرح الاشارات و التنبیهات ، اثر خواجه نصیرالدین طوسی ، متوفی ۶۷۲ ه . ق ؛ به خط مؤلف .
۶ ـ التذکره النَصیریه ، اثر خواجه نصیرالدین طوسی ، متوفی ۶۷۲ ه . ق ؛ زمان تحریر : ۷۰۰ ه. ق.
۷ ـ کلیات سعدی ، اثر شیخ مصلح الدین سعدی ، متوفی ۶۹۱ ه . ق ؛ زمان تحریر : ۷۸۴ ه . ق
۸ ـ کلیات جامی ، اثر عبد الرحمن جامی ، متوفی ۸۹۸ ه . ق ؛ به خط مؤلف ؛ زمان تحریر : ۸۷۷ ه . ق
۹ ـ ده عنوان کتاب خطی از تألیفات ملا حسن قزوینی به خط مؤلف ، مهمور به مهر ایشان .
برگرفته از فهرست نسخ خطی کتابخانه ملی ، جلد اول ، عبدالله انوار ، ۱۳۳۹
۳ ـ اصیل ترین نسخهٔ نهج البلاغه
این نسخه از نهج البلاغهٔ شریف رضی مورخ ۴۶۹ ه . ق میباشد و که اصیل ترین و کهن ترین نسخهٔ موجود در جهان میباشد . که در کتابخانهٔ عمومی آیت الله مرعشی در قم به شمارهٔ ۲۸ نگهداری میشود .
برگرفته فهرست نسخ خطی کتابخانه آیت الله مرعشی
۴ ـ قصه ای از رابطهٔ میرزا علی صحاف و میرزا رضا کَلهر خطاط مشهور
صحافی اصفهانی بود به اسم میرزا علی که میرزا حوائج شغلی خود را به وسیلهٔ او انجام میداد . مثل میرزای کلهر با سید لطفعلی ، میرزا هم با این میرزا علی شوخی زیاد میکرد ، به درجه ای که محال بود اسم میرزا علی را ببرد و مانند میدان کهنه ای فروشانِ اصفهان که همیشه صفت را قبل از موصوف می آورند ، صفتِ « پِدِ سوخته » را جلو اسم او نگذارد . میرزا علی هم تنش میخارید و شوخیهای عجیب با میرزا میکرد . میرزا وقتی صفحه ای از خطِ خودش را به میرزا علی داده بود که بر روی مُقوّا چسبانده حاشیهٔ آن را جدول کشی کند یا به اصطلاح ، قطعه ای از آن بسازد . میرزا علی صفحهٔ کاغذ دیگری به همان رنگ و اندازه بریده از روی خط میرزا با همان قلم و همان عبارت داده بود روی آن نوشته بودند و این صفحه را وارانه روی مقوائی چسبانده و دور آن را با دقت جدول کشی کرده نزد میرزا آورد . میرزا که جز صفحهٔ سفید که از پشت خطوطی بر آن نگاشته شده بود چیزی ندید ، با کمال تعجب پرسید « این چیه ؟ » صحاف جواب داد « قطعه ایست که داده بودید بچسبانم » . استاد گفت « خطش کو ؟ » صحاف جواب داد چون خطی که روی صفحه نوشته بود خیلی خط بدی بود ، من تصور کردم مقصودِ شما تدارک مقوائی است که روی آن بعداً چیزی بنویسید . میرزا دیوانه شد ، آنچه فُحش و لَچَر بود به میرزا علی داد . میرزا علی در مقابل تمام این پرخاشها میگفت « آخر من چکار کردم که روی ننوشتهٔ کاغذ بهتر از روی نوشته اش بود . میخواستی مردم به من بگویند صنعت خود را بلد نیستم ؟ !!! ... » تا چند روزی این موضوع مطرح بود تا بالاخره میرزا علی دلش رحم آمده قطعهٔ سفید را برد و صفحهٔ خط میرزا را روی آن چسبانده برای استاد آورد . ...
برگرفته از زندگانی من ، تألیف عبدالله مستوفی ، جلد اول ، ص۲۵۲
۵ ـ روکش جلد و انواع آن
شَبرو : به معنی پوست نازک گوساله است .
ساغری : عبارت است از چرم گردهٔ کره الاغ که شامل دانه های برجستهٔ لطیف است .
چَرمِ خام و پخته : بخشی از آن رنگ میشذه و قسمتی ساده و بدون رنگ میمانده .
بلغار : پوست ضخیمی است خوشبو و موج دار که بدون مقوا و آستر برای برخی از جلدها ساخته میشده و نقوش بعضی را تفنناً با سیم و نخ و ابریشم مُلَوّن روی آن دوخته اند . این نوع به ندرت دیده شده است .
زَری : از دوران صفویان به بعد بعضی از مجلدات با پارچه های زَری که به وسیلهٔ کارگاه های مخصوص به دست زری بافان و نقشبندان ماهر بافته میشده تزئین یافته است .
قَلمکار : از صفویان به بعد صحافان برای روکش بعضی از جلدها از پارچه های قلمکار که به وسیلهٔ صنعتگران اصفهانی به شرح زیر ساخته میشذ بهره یافته اند :
مُذَهب : ابتدا نقشهٔ موردِ نظر را روی قطعه ای از چوب گلابی با قلم مو طراحی نموده سپس حکاک بوم آنرا به وسیلهٔ ابزار مخصوص خالی میکند تا نقشه ظاهر گردد . بعد قالبِ آماده شده را با رنگهای تهیه شده آغشته نموده پارچهٔ حریر با کَرباس قرار میدهد تا عین تصویر و نقش قالب روی پارچه منعکس گردد .
تَرمه : از دوران زندیه و قاجار برای روکش بعضی از بیاض های ادعیه و سایر نسخ استفاده شده است .
برگرفته از کتاب صحافی سنتی ، ایرج افشار ، ۱۳۵۷ ، ص ۱
۶ ـ سخن در زشتی خط
گویند : بدی خط یکی از دو آفت است و گفته اند بدی خط آفت ادب بوده ، و باز گفته اند : بدی خط نشانهٔ خشک سالی ادب است .
الفهرست ، محمد بن اسحاق بن ندیم ، ص ۱۷ ، ۱۳۸۱
۷ ـ سخن دربارهٔ قلم مَنانی ( منانی نامی است که تازیان به آثار مانی داده اند )
خط منانی از فارسی و سوریانی استخراج شده و مخترع آن مانی است چنانکه مذهب او هم ترکیبی از مجوسیت و نصرانیت است . حروف این خط بیش از حروفِ عربی است . و با آن اناجیل و کتابهای مذهبی خود را می نویسند ؛ و مردم ماورا النهر و سمرقند نیز کتابهای دینی خود را با آن نوشته و آن را خط دینی نامند . و مرقیونیه خطی دارند که به خودشان اختصاص دارد و شخص موثقی که آن را دیده است به من گفت : این خط شبیه به خط منانی است ولی غیر از آن است .
الفهرست ، ص ۲۹
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
گر شرم همی ز آن و این باید داشت
پس عیب کسان زیر زمین باید داشت
ور آینه وار نیک و بد بنمایی
چون آینه روی آهنین باید داشت
جمال الدین عبدالرزاق