۱۱ مهر ۱۳۸۸

عَجایِب المَخلوقات و غَرایِب الموجودات



عَجایِب المَخلوقات و غَرایِب الموجودات 

محمدِ بن محمودِ بن احمدِ طُوسی

به اهتمامِ منوچهر ستوده



       مؤلف برای اظهارِ حق شناسی از عدل و جهان داری و نیک خواهیِ « ابوطالب طغرل بن ارسلان بن طغرل » کتاب عجایب المخلوقات را تألیف کرده است تا حقِ او را گزارده باشد و نام او را مخلد دارد .

      قصدِ دیگر مؤلف از تألیف این کتاب ایب بوده است که دیگران را از عجایبِ جهان و غرایبِ زمان بیاگاهاند ، بی آنکه در اطراف و اکناف عالم بگردند و چون در این کتاب ، عجایب و غرایبِ موردِ بحث قرار گرفته است مؤلف ، کتاب خود را به نامِ « عجایب المخلوقات و غرایب الموجودات » خوانده است .

      منابع کتابِ عجایب المخلوقات کتبی است که این گونه مطالب را پیش از مؤلف در رشته های مختلف به رشتهٔ تحریر آورده اند و پاره ای از مطالبِ کتاب گفته های جهانگردانِ آن زمان نظیر « ابن فضلان » است . مؤلف دربارهٔ منابع کتاب خود چنین گفته است : « ما این کتاب را جمع کردیم آنچه دیدیم در کتبها مسطور و آنچه شنیدیم از جوالان و سیاحان . »   

   

تاریخ تألیف کتاب :


     کتاب عجایب المخلوقات به ابوطالب طغرل بن ارسلان بن طغرل اهدا شده است . نامبرده یکی از سلاجقهٔ عراق است که از سال ۵۵۶ تا ۵۷۳ سلطنت داشته است . بنابراین کتاب نامبرده باید در یکی از سالهای میان این دو تاریخ نوشته شده باشد . محتمل است که تاریخ شروع تألیف پیش از سال ۵۵۶ که نخستین سال سلطنت طغرل بن ارسلان است بوده باشد . گفتهٔ ‌« حاجی خلیفه » در « کشف الظنون » که سال تألیف این کتاب را ۵۵۵ هجری میداند از متنِ کتاب عجایب المخلوقات گرفته شده است که در آنجا بدین تاریخ اشارتی هست ولی در ‌« فصل زلازلِ » همین کتاب ، سال ۵۶۲ نیز دیده می شود و عین عبارتِ آن چنین است : « و در سنهٔ اثنتین و ستین و خمسمایه زلزله ای منکر آمد و بر صنع اروند درختستانی بود جملهٔ درختها منقطع شد و ریشهٔ درخت به بالا شد و سرنگون باستاد و آن زمین شکافته . » شاید فاصلهٔ میان سنواتِ ۵۵۵ و ۵۶۲ که تقریباً هفت سال می شود سالهایی باشد که کتاب عجایب المخلوقات از سواد به بیاض آمده باشد . 

       نکات کوچک دیگری در متن کتاب می توان یافت که کم و بیش راهبر به سنوات تألیف کتاب است ، اما با استناد به هیچ یک نمی توان به دقت سال تألیف کتاب را روشن کرد ، از آنهاست :

       «  شومی بغی چنان کرد که غوری مستولی شد و نیشابور خراب گشت و آثار وی به بلادِ غور بردند به پشتِ چهارپا از زر و سیم و آلاتِ برنجین و اثاث و زینتهای شگف آور و نیشابور هنوز خراب است . » این واقعه پس از سالِ ۵۴۸ یعنی در حدود سنواتِ ۵۶۰ ـ ۵۷۰ وقوع می یابد که قبل از تجدید بنای شادماخ به دستِ «طُغانشاه مؤید آی ابه » است « و بدین تاریخ کافر بستدختن را » . یا « امروز مغرب در دستِ بنی امید است » . یا « و بدانک مصر تا این عهد اسماعیلیان داشتند و عَلَمِ اسپید ظاهر کردند تا بردست ملک مؤید عادل غازی صلاح الدین گشوده شد و با ایشان عهد کرد که غز را در مصر نیارند الا بدستوری ایشان » . با کمی تفحص و کنجکاوی سنواتِ این سوانح را می توان یافت و هر یک را می توان جداگانه تعیین کرد ولی هیچ یک نمی تواند سالِ تألیف را دقیقاً روشن کند .

       قسمتهایی از این کتاب در « عجایب الدنیا » آمده است و عبارات و توصیفهای کتابِ عجایب المخلوقاتِ  « نجیب همدانی » با این کتاب سازش دارد و آقای مینوی در یادداشتی که بر صفحهٔ اول عجایب المخلوقات نوشته اند پس از عبارت « حاجی خلیفه » در « کشف الظنون » می نویسد : « در جزو یادداشتهای خود ذکر یک عجایب دنیا دارم منسوب به نجیبِ همدانی ، که در حدود سال ۵۶۰ می زیسته و ذکرِ آن در عجایب الدنیا یا عجایب الاشیا منسوب به ابولمؤید بلخی آمده است . » و ظاهراً این عجایب الدنیا در ۶۱۳ هجری تألیف شده است . 


مؤلف کتاب : 


        حاجی خلیفه در کشف الظنون مؤلف این کتاب را « محمد بن محمود بن احمد طوسی سلمانی » می داند .

        پرچ در فهرستِ نسخ خطی شرقی گوتا ( ج۱ ص ۵۸ ) چاپ سال ۱۸۵۹ کتابِ مورد بحث را به احمد طوسی نسبت می دهد و گویا مسئول این نسبت « فن هامر » است که در سال ۱۷۹۷ آن را ترجمه کرده و دربارهٔ آن 

مقاله ای نوشته است و می گوید ابتدای کتابِ ما با آنچه حاجی خلیفه و فلوگِل ( فهرست ) آورده اند مطابق نیست ولی نمی گوید چیست .

        فلوگل در فهرست نسخ عربی و فارسی و ترکی کتابخانهٔ وین سال ۱۸۶۵ نمرهٔ ۱۴۴۶ ص ۵۱۳ گوید : 

«جام گیتی نما فی عجایب المخلوقات و غرایب الموجودات از مؤلفِ مجهول . شروع : « سپاس مر خدایی را که ما را به معرفتِ خود بینا گردانید . » و گوید مطابق است با عجایب المخلوقات که در کشف الظنون به شمارهٔ ۸۰۷۱ به طوسی سلمانی نسبت داده شده است » .

        « پرچ » در فهرست نسخ فارسی برلین سال ۱۸۸۸ این کتاب را به احمد طوسی نسبت می دهد . 344

( ص ۱۰۵۸ ) ابتدای آن : سپاس مر خدایی را که مارا به معرفت خود بینا گردانیده و ما را از قطرهٔ آب پدید آورد . این نسخه مورخ ۶۸۵ است . 

        « اِته » در فهرست نسخ فارسی و ترکی و هندوستانی و پشتویِ « بادلیان » سال ۱۸۸۹ شمارهٔ ۴۰۵ ، کتاب عجایب المخلوقات را بدون نام مؤلف ذکر می کند و می گوید : ابتدای آن چنین است : شکر و سپاس خداوندی را که وجود ما را از مشتی خاکِ تیره پدید کرد .

       « پاول هُرن » در فهرست نسخ خطی فارسی کتابخانه های استانبول می نویسد : عجایب المخلوقات و غرایب الموجودات از احمد طوسی ( سال ۱۹۰۰ ) . « بلوشه » در فهرست نسخ فارسی پاریس ذیل نمرهٔ ۸۱۴ ( جلد ۲ ص۷۹ ) چاپ ۱۹۱۲ گوید : عجایب المخلوقات و غرایب الموجودات از ابتدا ناقص است و نام مؤلف بدین جهت معلوم نیست و گوید این نسخه در ۷۹۰ هجری برای حکمران ایلخانیِ بغداد « احمدبن اویس » نوشته شده است .

        در فهرستِ نسخ فارسی « بوهار» ذیل نمرهٔ ۹۷ ( چاپ ۱۹۲۱ ) عجایب المخلوقات و غرایب الموجودات را با این عبارت شروع می شود : سپاس مر خداوندی را که [ ما را ] به معرفتِ خود بینا گردانید و ما را از قطرهٔ آب پدید آورد . مؤلفِ فهرست گوید اشاره ای به این کتاب در هیچ جای دیگر ندیده ام . همدانی بودن مصنف را استنباط کرده ولی آن را به کسی نسبت نداده است ، نسخه مصور است و مورخ ۱۰۲۵ است .

       در فهرست کتابخانهٔ « براون » ( ص ۱۴۳ ) نسخهٔ عجایب المخلوقات وصف شده است ، و خود او می گوید که منسوب است به محمد بن محمود بن احمد الطیری السلمانی ( معلوم نیست این منسوب بودن را از کجا می گوید ) . شروع : حمس و سپاس خدای را که صورت ما را از قطرهٔ آب بنگاشت و به خودی خود بر آن ثنا گفت ... ظاهراً نسخه متعلق به حدود سال ۱۰۸۵ است . « زکی ولیدی طغان » در شرح و ترجمهٔ ابن فضلان کراراً از احمد طوسی نقل می کند و در ص IX کتاب را وصف کرده گوید : از دو نسخهٔ استانبول ۴۱۷۳ فاتح و ۵۵۴ حمیدیه استفاده 

کرده ام ، و نیز گوید : نسخهٔ حمیدیه مورخ ۱۴۰۴ میلادی است و کتاب برای ِطغرل بن ارسلان بن طغرل تألیف شده و این دو نسخه و نیز نسخ وین و گوتا همه از اصل کتاب است ولی شمارهٔ ۳۳۲ در پاریس و شمارهٔ ۳۴۳ در سرای استانبول تحریر تازهٔ کتاب است . و یک ترجمهٔ ترکی در کتابخانهٔ علی امیری افندی  ت . ۱۲۰۱ موجود است متعلق به عصر سلطان محمد اول ۱۴۰۳ تا ۱۴۱۰ و مترجم آن مجهول است . آقای مینوی در پایانِ یادداشتهای خود نوشته اند «اینکه من در لوحهٔ اول عکسی که از نسخ آن برداشته شده ابوبکر احمد طوسی 

نوشته ام به متابعت اسمی بوده که فهرست نویسان کتابخانه های استانبول بر روی کتاب گذاشته و نوشته 

بوده اند» .

         چهارده نسخه از این کتاب تا امروز شناخته شده است ولی در مقدمهٔ هیچ یک نامی از مؤلف نیست . چنانکه اشاره کردیم حاجی خلیفه مؤلف را به نام محمد بن محمود بن احمد طوسی سلمانی می خواند و دربارهٔ کتاب چنین می نویسد : « عجایب المخلوقات فارسی محمد بن محمود بن احمد الطوسی السلمانی سنهٔ ۵۵۵ خمس و خمسین و خمسمایه ، اوله « حمد بی حد خالقی را که الخ » و هو کتاب مصور . این کتاب بر ده قانون است و ارکان . » از نام مؤلف و تاریخ تألیف که بگذریم باقی نشانیهای حاجی خلیفه صحیح است .

        متن کتاب فارسی است . ابتدای نسخه ای که حاجی خلیفه دیده است با نسخهٔ فهرست قاهره ص ۵۰۵ یکی است . این کتاب چنانکه اغلبِ فهرست کنندگان نوشته اند مصور است . و عبارت « این کتاب بر ده قانون و ارکان است . » عین عباارتی است که در همین کتاب ص۸۱ آمده است « بدانک این کتاب بر ده قانون و ارکان است . » در فهرست براون مؤلف این کتاب به نام محمودبن احمد الطیری ( الطبری ؟ ) السلمانی خوانده شده است و استوری در کتاب خود ( ج۱ ص۱۲۵۲ س ۲۲ ) احتمال داده است که این کلمهٔ الطبرسی ( = تفرشی ) باشد . کلمهٔ «طیری» را تصحیفی از « طوسی » نیز می توان دانست .

        در مقاله ای که J . H . Kramers در دایره المعارف اسلام ذیل عنوان « جغرافیا » نوشته است از این کتاب بحثی به میان آورده و سال مرگ مؤلف را نیز یادآور شده است و چنین می نویسد « نخستین کتاب از نوع کتب جهان شناسی ، تحفه الالباب ابوحامد اندلسی است که در حدود ۵۵۸ هجری تألیف شده است . مطالب جغرافیایی آن محدود و نامنظم است و شرح امورِ شگفت آور و حیرت انگیز بیشتر مورد توجه مؤلف بوده است . کتابی که نظیر کتاب اوست اما مطالب آن بیشتر است ، کتاب فارسی عجایب المخلوقاتِ احمد طوسی است (متوفی ۵۸۹ = ۱۱۹۳م) این کتاب از جهات مختلف مانند کتاب عجایب المخلوقات قزوینی است . » مأخذ حاجی خلیفه در تعیین سال تألیف کتاب یعنی سال ۵۵۵ هجری خودِ کتاب عجایب المخلوقات است ، اما منابعی که «کرامر» سالِ فوت مؤلف یعنی ۱۱۹۳ میلادی را از آنها نقل کرده است بر ما روشن نیست و نمی دانیم با طرح چه مقدماتی به این نتیجه رسیده است .

         به هر حال مؤلف کتابِ عجایب المخلوقات با آنکه طوسی است ولی ظاهراً اهل همدان است و از مطالبی که دربارهٔ همدان در کتاب آورده است می توان به این نتیجه رسید که یا شهر همدان مولد ومنشأ او بوده یا مدتی از عمر خود را در این شهر گذرانده و از این شهر سفری نیز به اصفهان کرده است . دربارهٔ « نبشت خدایان » چنین می نویسد : « و باشد که به اصفهان بودم شخصی از من پرسید که بر صفح اروند چند سطر نبشته اند . آن را 

« نبشت خدایان » خوانند تو دیده ای ؟ گفتم «خبر ندارم» کتابی معروف به در آورد ، در آن این صفت کرده بود و شرحی داده بود شگفت . چون به همدان آمدم به قصد رفتم و آن را بدیدم . شگفتی که دیدنش عجبتر بود از شنیدنش ... پس چون مردی از عجایبِ شهرِ خویش خبر ندارد ، از فیگر شهرها خبر ندارد چه عجب بود . »

       مؤلف شاهد خراب کردن طاق ایوانِ سوری در قلعهٔ ابیض همدان بوده است و گوید « که مدت پنجاه سال از آن سنگهای مربع برمی کشیدند و می بردند و آن دلیل است بر بزرگی همت بانی آن طاق .» با خواندن این شرح شکی برای ما باقی نمی ماند که پنجاه سال از عمرِ مؤلف مسلماً در همدان گذشته است .


پدر و مادرِ مؤلف :


        نام مادرِ پدرش « امه الوهاب » بوده است پدر مؤلف صد یا ۹۹ سال عمر داشت و عمرِ خود را در همدان گذرانده بود .

       مؤلف با کتاب سر و کار داشته و اهل مطالعه و تحقیق بوده است . چنانکه از عباراتِ زیر این نکته برمی آید « و در کتابی یافتم » ، « در تاریخ روم خواندم » ، « و در کتاب بابل خواندم » ، « و در کتاب صورالفلکی آورده اند و در کتاب طبایع خواندم از آنِ هندوان . » ، « در کتاب متقدمان دیدم » . مؤلف از علم طب اطلاع داشته و به معالجهٔ مرضی می پرداخته است . گاهی از مطالعات بالینی خود نیز شرحی نوشته است : « و اتفاق افتاد که مرا پیش ملکی بیمار بردند . » ، « من دیدم دختر هندو که در حال نزع بود ... » 

      مؤلف غیر از کتاب عجایب المخلوقات کتب دیگری به تازی و پارسی پرداخته بود چنانکه خود گفته است « بعد از تصانیفِ بسیار که در هر علوم کرده بودیم به تازی و فارسی ، هیچ بهتر از این ندیدم که این کتاب را تألیف کردیم » در جای دیگر گوید : « قصص انبیا در کتبها آورده ایم » در جای دیگر گوید « و از این جنس مداوتها کرده اند نادر و ما در کتاب « دستور اصول الخواص » بگفته ایم مستوفی » .

       از کتاب دستور اصول الخواص و از سایر مؤلفات و مصنفات او که به پارسی و تازی نوشته است اطلاعی در دست نیست . 


 مذهب و عقاید مؤلف :


       مؤلف مسلمان متعقد و مؤمن و تابع قرآن و ظاهراً شافعی بوده است . چنانکه خود او می گوید « و ما ایمان داریم به هر چه قرآن مجید خبر داد و انبیا علیهم السلام خبر دادند . » و باز گوید « این مقدار گفته آمد از مشهب اهل حدیث بر سبیل اختصار . » و ذیل توصیف ملک الموت گوید « این مقدار گفته آمد و زنادقه بدین ایمان ندارند و ما به حکم آنک قرآن بدان ناتّ است و قرآن امام اهل اسلام است جز بدان اعتماد نکنیم و تابع قرآن باشیم . » 

      به فلاسفه و حکما می تازد و ایشان را به چشم حقارت و استخفاف می نگرد . از آنجمله است مطالبی که در توصیف جُدَی و برج عقرب و زحل و زهره و دَلو آورده است .


نسخه های کتاب : 


۱ ـ نسخهٔ کتابخانهٔ فاتح در استابنول به شمارهٔ ۴۱۷۳ در ۱۱۶ برگ به خط ابراهیم بن یوسف بن ابراهیم در نهم شعبان ۷۴۰ هجری . عکس شمارهٔ ۱۴۵ و ۱۴۶ و فیلم شمارهٔ ۷۲ کتابخانهٔ مرکزی دانشگاه تهران .

۲ ـ نسخهٔ کتابخانهٔ لالا اسمعیل افندی در مراد ملا شمارهٔ ۵۵۴ به قطع ۱۸،۵ * ۲۷ سانتیمتر دارای ۱۸۶ برگ هر صفحه ۲۳ سطر به خط نستعلیق و عناوین به خط ثلث و قلمِ حافظ ابن حفظ الله بن پیر حسین معروف به طویل ، که روز پنجشنبه ششم شوال سال ۸۰۶ استنساخ خود را تمام کرده است . عکس شمارهٔ ۳۳۱ و ۳۳۲ و فیلمِ شمارهٔ ۲۰۱ کتابخانهٔ مرکزی دانشگاه تهران . 

۳ ـ نسخهٔ متعلق به آقای دکتر اصغر مهدوی که بیش از دو سال در اختیار این جانب گذاشته بودند . نگارنده خود را مدیون ایشان می داند و برای همیشه از ایشان متشکر و ممنون است . کاغذ این نسخه سمرقندی : جلد تیماج حاشیه و زرکوب ، قطعِ رحلی ۲۵ * ۳۵،۵ سانتیمتر ، متنِ نوشته ۲۶ * ۱۷،۵ سانتیمتر و هر صفحه شامل نوزده سطر است . خطِ آن نَسخ و کلمات غالباً مُعَرَّب است . برای مُعرب نوشتن کلامت فارسی دو علت می توان آورد : یکی اینکه کاتب رومی بوده و به کلمات فارسی و تلفظِ آنها آشنایی زیادی نداشته است . تلفظ لغات را از فارسی زبانی پرسیده و اعراب گذاشته است . دیگر اینکه این کیاب را برای کسی نوشته بوده که به زبان فارسی زیاد مسلط نبوده است . کاتب ارکان و بابها و آیات قرآن کریم را با قلمی درشت تر از متن و مرکب سیاه و عناوین را با قلمی درشت تر و شنجرف نوشته است . اشعار و سنگ نبشته ها را با قلمی درشت تر و مرکب سیاه و شنجرف نوشته است و زمانی برای تفنن یک بیت در میان با شنجرف یا مرکب سیاه نگاشته است . از این کتاب فیلمی در کتابخانهٔ مرکزی دانشگاه تهران به شمارهٔ ۱۰۷۸ موجود است . خِتام این نسخه از این قرار است : وقع الفراغ من تحریره فی یوم الاثنین ثمان و عشرین من شهر المبارک ربیع الآخر سنه اربع و ثمانین و ثمانمائه حرره العبد المذنب المحتاج الی رحمه الله تعالیٰ و غفرانه حافظ رومی غفرالله لصاحبه و لکاتبه و لوالدیها و لجمیع المؤمنین و المؤمنات و لمن قرأ و دعا لکاتبه بالخیر و لمن قال آمین یا رب العالمین .

    

           نسخ دیگر از این کتاب را « استوری » دیده و فهرست کرده است . نگارنده با اینکه برای به دست آوردن سه نسخهٔ آنها کوشش زیاد کرد تا امروز که چاپ کتاب به اتمام رسیده است بدانها دسترسی پیدا نکرد . مقدمهٔ این نسخ با یکدیگر سازش ندارد ، گوئی که مؤلف چندین بار مقدمهٔ خود را تصحیح و تعویض کرده یا به دستِ کُتّاب و نساخ این مقدمه بدین اشکال مختلف درآمده است ، نسخه های مذکوت این است : 


۱ ـ نسخه ای که حاجی خلیفه دیده و در کشف الظنون ج۲ ص۱۲۷ آن را یاد کرده است . ابتدای کتاب « حمد بی حد خالقی را که ... » تاریخ تألیف ۵۵۵ هجری و تصاویری نیز دارد . احتمال دارد نسخه ای که حاجی خلیفه دیده است ، نسخهٔ شمارهٔ ۵ همین فهرستِ قاهره باشد .

۲ ـ نسخهٔ برلین شمارهٔ ۳۴۴* ص ۱۵۰۸ « سپاس ... مر خداوندی را که ما را به معرفت خود بینا گردانید و ما از قطرهٔ آب پدید آورد » تاریخ کتابت ۶۸۵ هجری .

۳ ـ فهرستِ فلوگل ج II ص ۱۴۴۶ آغاز < « سپاس ... مر خداوندی را که ما را به معرفت خود بینا گردانید و ما را از قطرهٔ آب پدید آورد » ابتدای این نسخه نظیر نسخهٔ فهرستِ برلین شمارهٔ ۳۴۴ * است . این نسخه مورخ ۸۳۵ هجری است .

۴ ـ نسخهٔ برلین شمارهٔ ۳۴۴ ، آغاز « الحمدلله رب العالمین ... سپاس مرآفریدگار عالم را کافهٔ موجودات را بر حسب ارادت خویش بیافرید » این نسخه مصور است و مورخ ۹۳۱ هجری است .

۵ ـ فهرست قاهره ص ۵۰۵ آغاز : « حمد بی حد خالقی را که » ابتدای این نسخه نظیر شمارهٔ یک این فهرست است که حاجی خلیفه در کشف الظنون یاد کرده است . این نسخه مورخ ۹۷۵ هجری است و تصاویری دارد . 

۶ ـ فهرست برهار ص ۹۶ ، آغاز « سپاس ... مر خداوندی را که ما را به معرفت خود بینا گردانید و ما را از قطرهٔ آب پدید آورد » نظیر نسخهٔ فهرست برلین شمارهٔ ۳۴۴ * این نسخه مورخ ۱۰۲۵ هجری است و تصاویری نیز دارد .

۷ ـ نسخ خطی براون که فعلاً در کتابخانهٔ دانشگاه کمبریج است . K. 6  آغاز « حمد و سپاس خدای را که صورت ما را از قطرهٔ آب بنگاشت و به خودی خود بر ما ثنا گفت » این نسخه مورخ ۱۰۸۵ هجری است .

۸ ـ فهرستِ آکادمی لنینگراد ج ۱ شمارهٔ ۱۲ صفحات ۲۲ ـ ۲۹ « سپاس آن خدای را که عالم بیافرید و بنی آدم را برگزید و گفت ... » مورخ قرنِ یازدهم هجری .

۹ ـ نسخهٔ Rosen institute No .24  آغاز « سپاس مر خداوندی را که ما را به معرفت خود بینا کرد و ما را از قطرهٔ آب پدید آورد و به خودی خود بر ما ثنا گفت » مورخ قرن یازدهم هجری .         

۱۰ ـ فرست بودلیان شمارهٔ ۴۰۵ « شکر و سپاس خداوندی را که وجودِ ما را از مشتی خاکِ تیره پدید کرد . »

۱۱ ـ فهرستِ گوتا شمارهٔ ۳۵ ابتدای این نسخه را « پرچ » در فهرست نیاورده است ، ولی یادآور شده است که با نسخهٔ وین و نسخه ای که حاجی خلیفه دیده است سازشی ندارد . این نسخه زیاد کهنه نیست .


پاره ای از مطالبِ دستوری در کتاب عجایب المخلوقات : 


۱ ـ مقدم داشتن فعل بر قید .«در شد به جهدی عظیم» مقدم داشتن فعل را بر صفت « موجها انگیزد عظیم » ، « اگر جیوه در آن افکنند سنگی گردد منقش » . مقدم داشتن فعل بر مفعول . « از کجا آمد شما را این جسد » . مقدم کردن فعل بر سایر اجزای جمله . « هر دو به هم در گرفتند چون سگ » .

۲ ـ مقدم کردن مفعول صریح بر فاعل یا بر فعل . « زید را محمد بن الخطاب بکشت » « چون نه بر راه دین بودند عافیتی نبود ایشان را » « در آب انداختند رسن را » .

۳ ـ آوردن مصدر کامل در مواردی که امروز ،صدر مرخم به کار می بریم . « از آنجا نتوانستند برآوردن » « نمی توانند زدن » « مرا هلاک خواستی کردن » « که تواند کردن » « وی نیارست رفتن » « شنا نداند کردن » 

۴ ـ تکرار فعل در موردی که بتوان دو مسندالیه را عطف کرد و فقط یک فعل آورد . « و گویند ولی بود ، گویند نبی بود » « و آصف نبی بود و رسول نبود » 

۵ ـ بکار بردن ضمایر شخصی به جای ضمیرهای مشترک خود و خویش . « از دانش تو مرا خبر کن » « شتری بسان و شتر تو به ماده » « تو را بری کردم از خون من » .

۶ ـ تکرار ضمیر شخصی به جای شین سوم شخص  پس از اینکه ذکری از فاعل یا مسندالیه به میان آمده است . 

« چون سگ شکم وی در کند گیاه خورد » 

۷ ـ به کار بردن یا   استمراری به جای « می » در فاسی امروزی . « مردگان را به قطران بیندودندی » 

۸ ـ کسرهٔ‌اضافه را در جمیع موارد با اشباع آورده و به شکل یا   نوشته است . « نهری آبی طبریه بسیار است » 

« بلقیس حرمتی کتابی داشت » « من مکافاتی نیکی نمی کنم » « عمل حکیمی بوده است در تاریخی ملکی عظیم » 

۹ ـ با   زینت را معمولاً بر سر افعال منفی می آورد . « و تعلیم به ده سالگی دهند تا بنگذارد » « تقدیر آفریدگار بنگردد » « و با اصدقا و احبا بنساخت » « بنشنید » « بنگریزید »

۱۰ ـ استعمال « که » برای بیان علت به جای زیرا که یا بدین سبب که و نظایر این معنی « اعراب در جنگ قادسیه عاجز آمد کی اسب از فیل می گریخت » 

۱۱ ـ استعمال فعل « بایستن » به شکل فعل اصلی . « کار غذا به تریب باید » 



برگرفته از کتاب عجایب المخلوقات و غرایب الموجودات ، به تصحیح منوچهر ستوده ، بنگاه ترجمه و نشر کتاب ، چاپ اول ۱۳۴۵