۱۶ مرداد ۱۳۸۸

تهران در مرآت البلدان

تهران در مرآت البلدان


تهران - طهران


معجم البلدان یاقوت حموی







                       اعتماد السلطنه            


این لفظ عجمی است و عجم آنرا به تا منقوطه تلفظ می نمایند زیرا که طا موٰلف در لغت عجم نیست . باری تهران از قرای ری و میانه این قریه و ری دو فرسخ است . از شخص صادقی از اهل ری شنیدم که 

می گفت : تهران قریه بزرگیست که بیوتات آنرا زیرزمین ساخته اند و هیچ کس را راهی به این قریه نیست مگر خود اهل قریه بخواهند او را راه دهند و بارها به پادشاه وقت یاغی شده اند و پادشاه جز مدارا به ایشان چاره نداشته . و این آبادی منقسم به دوازده محله می شود . اهل هر محله با محله دیگر 

منازعه می نمایند و مردم این محله به محله دیگر نمی روند . و باغات و بساتین زیاد دارد وهمین فقره اسباب حراست اهالی و دفع دشمن از ایشان است و با وجود محروس بودن با گاو زراعت نمی کنند و زراعت ایشان دستی و به مرور است زیرا که میترسند که بعضی از آنها دواب بعض دیگر را به غارت برند . جماعتی از اهل علم منسوب به تهران می باشند.


نیز تهران ( طهران ) از قرای اصفهان است و جمعی از محدثین منسوب به این قریه هستند . انتهی .


حمدالله مستوفی گوید طهران قصبه ایست معتبر و آب و هوای خوشتر از ری در حاصل مانند آن ، و درماقبل اهل آنجا کثرتی عظیم داشته اند . انتهی

 


صاحب زینت المجالس گوید : شهر ری از زمان قتل عام مغول تا کنون خراب مانده است و الحال طهران و ورامین شهر آنجاست . آب و هوای طهران از سایر ولایات ری نیکوتر است . در قدیم قصبه بود و حضرت پادشاه مغفور در عمارت آن کوشیده و بارویی دور آن کشید که تقریباًَ یک فرسخ دوره آن است  . ( مقصود از پادشاه ، شاه طهماسب است ). این شهر اکنون معمور و آبادان و از ارتفاعاتش غله و میوه نیکو می آید از جمله خربزه و انگور و انجیر او نهایت لطیف می آید اما خورنده میوه ها از تب و لرز در امان نیست . انتهی 

صاحب ریاض السیاحه گوید : طهران شهری است مشهور و به خوبی آب و هوا معروف . حبوباتش ارزان و فواکه اش فراوان و اکثر میوه جات آنجا خاصه خربزه و انگور و انجیر ممتاز است . و در قدیم ای شهر قصبه بوده و به تدریج رو به عمارت نهاده . شاه طهماست بن شاه اسمعیل صفوی در وسعت و عظمت آن کوشید و بر آن حصاری  حصین کشید . کریم خان زند نیز بر عمارت آن افزود و در اتساع آن سعی نمود . شهر در زمین هموار اتفاق افتاد و سمت شمالش فی الجمله گرفته و سایر اطرافش گشاده است . انتهی .


نواب والا معتمد الدوله در جام جم در ضمن احوال ری مرقوم فرموده اند که در شمالی ری طهران آباد شد که قدیما قریه ای بود و شاه طهماسب بزرگ صوری بر دور او کشید و در دولت قاجاریه آبادتر گشت و اکنون پایتخت دولت ابد مدت است . و جمعیت آن اکنون تخمیناًَ صد و پنجاه هزار میشود و روز به روز به حیله آبادی در می آید و عمارت رفیعه و مساجد و مدارس عالیه ، باغات بهجت انگیز در دولت قاجاریه طرح افکنده اند . انتهی .

مولف گوید در نگارش احوال طهران دو چیز نگارنده را موجب تردید بود که آیا این لفظ را به طا مؤلف و در ضمن آن حرف نگارد یا به تا  منقوطه و در این موضع ثبت نماید ، یکی نگارش علمای جغرافی قدیم عرب و عجم و ارباب لغت که اغب صریح به تا  منقوطه نوشته و آنهایی که به طا مؤلف نگاشته باز اشعار کرده اند که به تا منقوطه نیز صحیح و وجه رجحانی هم برای تا  منقوطه ایراد کرده اند ، دیگر فارسی بودن لفظ و کثرت تداول تا  منقوطه در لغت عجم ، و دیری در این تردید بود تا وجود و استدراک مرجح را از نواب والا وزیر علوم اعتضاد السلطنه العلیه العالیه که اقوال حقیقت مآل ایشان سندی صحیح و معتمد علیه جمعی فضلای وقت است تحریراًَ مشورت نمودم ، جوابی مرقوم فرمودند که همان موجب رجحان تا  منقوطه گردیده آنرا اختیار کرد و برای مزید اعتماد و استبصار مطالعه کنندگان عین آن رقیمه را ثبت کرد.


صورت جواب نواب والا اعتضاد السلطنه 

وزیر علوم دامت افاضته

در باب طهران به تا  منقوطه نوشته اند و صحیح است . در آثار البلاد بعد از بیهق که ردیف با  است تبریز را نوشته ، بعد از تبریز تهران را به تا  منقوطه نگاشته . در معجم البلدان نیز به تا  منقوطه متوجه شده در این کتاب صراحتاًَ و در آثار البلاد کنایتاًَ وجه تسمیه آنرا به این نحو معین کرده است که چون اهل آنجا در وقتی  که دشمن برای آنها به هم میرسید در زیرزمین پنهان می شدند ، از این جهت به این اسم موسوم شده است که ته ران یعنی زیر زمین می رفته اند . چون کتابی از معجم البلدان و آثار البلاد معتبر تر نمی باشد دیگر لازم نیست به خود زحمت بدهید و به سایر کتب رجوع کنید به خصوص که کتاب شما فارسی است و تا  منقوطه هم در فارسی استعمال شده است . زحمت شما را دوستدار کم کرد . انتهی . 

مؤلف گوید بعد از تمسک و استناد به چنین سندی متین اظهار می دارد که این شهر که اکنون دارالخلافه  و پایتخت ایران و محل سریر اعلیحضرت مالک الرقاب و ولینعمت کل ممالک محروسه است واقع در عراق عجم و سابق بر این قریه ای بود از قرای ری که فاصله ما بین هر دو زیاده از یک فرسخ نبوده . هوای تهران به اتفاق جمیع علمای جغرافی سالم تر است از ری و همان میوه جات که در ری یافت می شد در این شهر به عمل می آمده . اینکه ابتدا این آبادی را بانی کیست و چند قریه بوده مجهول است . از مسافرین عرب ابن حقول و مسعودی که ۹۰۰ سال قبل به سمت ایران مسافرت نموده و ری را مفصلاًَ دیده و سیاحت کرده و وضع و هییَٔت شهر و حومه را نوشته از طهران اسمی نبرده اند . کتب جغرافی عرب که ذکری از طهران در آن شده منحصر است به آثارالبلاد و معجم البلدان و چنانکه ذکر کرده اند در زمان این دو نفر بیوتات این شهر در زیر زمین بوده . چندی بعد از این دو نفر قاضی عماد الدین ابو یحیی زکریاابن محمدبن محمود الا نصاری که در ۶۸۲ هجری وفات کرده کتابی موسوم به عجایب البلدان تصنیف نموده ، در آن کتاب همین قدر ذکر می نماید که طهران قریه ایست معظم جزو ایالت ری ، دارای باغات زیاد و در آن باغات اشجار میوه دار غرس شده و سکنه در خانه های سرداب مانند متوطن اند ، همینکه دشمنی به ایشان حمله آرد به آن خانه های تحتانی پناه جسته و هر قدر محصور بودن آنها امتداد یابد به سبب کثرت آذوقه که از فرط احتیاط ذخیره کرده اند آسوده اند و بیرون آوردن ایشان از آن اماکن غین مقدور است و چون دشمن مأیوس شد و معاودت کرد از زیر زمین بیرون آمده اطرف و جوانب شهر بلکه شوارع و طرق عام را که محل عبور و مرور قوافل و مترددین است فروگرفته به راهزنی و قتل و غارت مشغول می شوند و دایماًَ به سلطان وقت یاغی و با عساکر او در کار زد و خوردند و مالیات خود را به زر مسکوک نمی پردازند بلکه در عوض نقود و وجوه رایج خروس و مرغ می پردازند و با آنها باید بر وفق رفق و مدارا حرکت نمود نه تسلط و حکم. زراعت آنها با بیل است ، با گاو زمین را شخم نمی کنند بلکه مطلقاًَ دواب و اغنام و احشام نگاه نمی دارند که مبادا وقت محصور شدن به غارت برند. حاجی خلیفه موسوم به مصطفی ابن عبدالله چلبی ملقب به کاتب در جهان نامه خود شرحی از طهران نوشته و اهالی آنرا وحشی و بیرحم خوانده است.

یاقوت حموی و عبدالرشید ابن صالح بن نوری معروف به باکویی و حمد الله مستوفی و احمد رازی صاحب تذکره هفت اقلیم که از مصنفات سنه ۱۰۰۲ هجری است از میوه جات طهران توصیف نموده اند . احمد رازی در همین کتاب یعنی در تذکره هفت اقلیم گوید طهران به واسطه انهار جاریه و کثرت اشجار مثمره و باغات متنزهه به مثال بهشت است ، خاصه بلوک شمیران که در شمال این قریه واقع است و از کمال خضرت و صفا و نضرت و بها از حیز توصیف بیرون است ، بلوک شمیران که به شمع ایران معروف بوده بهترین ییلاقات دنیاست ، نیز احمد رازی گوید در دو فرسخی طهران قریه ایست معروف به کن سولقان که از زیادتی آبهای جاری و فواکه لطیفه و لطافت هوا به بستان پریان بیشتر شبیه است . بهترین میوه جات کن و سولقان گلابی و هلو است و احمد رازی مبالغه در توصیف این دو میوه نموده بلکه می گوید به قدری که زبان برای دهان لازم ، خوردن گلابی و هلوی کن و سولقان هم به همان اندازه لزوم دارد . خلاصه اغلب مسافرین مسطور اراضی طهران را حاصلخیز و دارای باغات میوه خوب نوشته اند . این شهر که الان مقر خلافت عظمی است در زمان شاه طهماسب صفوی بن شاه اسماعیل بواسطه کثرت میوه و اشجار و مکانتی که داشت محل توجه شده ، شاه طهماسب در سنه ۹۶۱ حکم کرد بارویی دور او بنا نمودند که ششهزار گام دور او بود و به عدد سوره مبارکه قرانی ۱۱۴ برج برای بارو قرار دادند و در هر برجی یک سوره از سور قران مجید دفن کردند . چهار دروازه برای شهر ساختند و خندق دور بارو اتصال یافت به اراضی رمل زار و چون خاک خندق کفایت ساختن قلعه و بروج را ننمود از دو چال خاک برداشتند ، چال میدان و چال حصار و از همان وقت این دو محل به این دو اسم موسوم شد . و دروازه دولت دروازه ارگ است که از بناهای افاغنه می باشد به این معنی که هر جا در ممالک محروسه ارک بنا شده افغان بنا کرده و یک طرف آن را به صحرا وصل نموده که راه گریز باشد . اما در زمان سلطنت صفویه عمارت سلطنتی اصلاًَ در این شهر ساخته نشد بلکه شاه عباس بزرگ سفری که به خراسان می رفت در طهران مریض شد و لعنت کرد کسی را که از خارج شهر طهران داخل این شهر شود و شب را در آن بیتوته نماید . بعضی مورخین بر این اند که لعن شاه عباس نه برای مریض شدن در طهران بوده بلکه به علت وحشیگری و پذیرایی بد مردم این سرزمین از شاه عباس بوده . به هر حال اول پادشاهی که بیگلربیگی برای طهران و بلوکات او تا فیروزکوه معین کرد شاه عباس بود.

پیترودلاوال که در سال ۱۶۱۸ مسیحی مطابق ۱۰۲۸ هجری به ایران سفر نموده و اول مسافر فرنگی است که از طهران عبور کرده می نویسد طهران از کاشان بزرگتر ولی تعداد نفوس سکنه آن کمتر از سکنه کاشان است . یک ثلث از زمین داخل حصار بیوتات و دو ثلث دیگر باغات است . در قسمت بیوتات نیز در جمیع کوچه ها خیابان مانند درخت چنار غرص کرده اند و دور دایره تنه چنار به قدریست که چهار نفر که دست به هم بدهند به اشکال می توانند یک درخت را بغل نمود . این مسافر گوید چنانکه اسلامبول به واسطه زیادتی درختهای سرو نزد بعضی مسافرین به سروستان معروف است طهران نیز باید به چنارستان موسوم باشد .این مسافر در طهران ابنیه عالی ندیده که در سیاحت نامه خود ثبت نماید .انتهی.