شاهنامهٔ شاه طهماسب از شاهکارهای عصر صفوی میباشد ، که از زمان شاه اسماعیل صفوی به سال ۱۵۲۲ م آغاز و در زمان شاه طهماسب به سال ۱۵۳۰ م ( ۹۴۴ ه . ق ) به پایان رسیده است . این شاهنامه متعلق به بارون ادوارد دوروتچیلد بوده و وی مصراً تعداد مینیاتورهای آن را ۲۵۸ می دانست . با آنکه تمامی این مینیاتورها به نحو سحرآمیزی آذینی می نماید ؛ لکن در آنها می توان تا حدی نشان از یکنواختی یافت . به علاوه در میان آثار مزبور تعداد زیادی شاهکار ، میان کتابها و پای مینیاتورها تعداد سرسام آوری نام هنرمند وجود دارد . متأسفانه بیشتر این نامها ، به حدی معمولی هستند که از آنها نمی توان برای تشخیص آفرینندگان آثارِ مزبور سود جُست .
خصلتِ کلی این دوره را محافظه کاری مفرط تشکیل میدهد : هنرمندان شیوهٔ رنگ بندی و سبکِ رضایت بخشی یافته اند و به اندازهٔ کافی از عقل و درایت برخوردارند تا در حیطهٔ فن به آزمون زیاد از حد دست نیازند . جملگی توجه خود را به ترکیب بندی و موضوع معطوف می دارند .
خاندان صفوی که در سال ۹۰۸ ه. ق اورنگ شهریاری گسترد . بنیان حکومتِ خود را با اعلام همتباری با شاهانِ پهلوی ایران ، و نیز هدف های ملی قوام بخشید . بنابراین نمود نوعی کهن گرایی در هنر آن زمان زیاد دور از انتظار نیست ؛ لکن این گرایش را نمی توان چشمگیرتر از آنچه در دوره های تاریخ ایران به چشم می خورد دانست . لزومی ندارد تا فکر کنیم این شیوهٔ کهنه و قدیمی فقط به مراکزی دور چون بخارا تعلق دارد و در آنجا آفریده شده است . نگارگری در ایران همواره ایرانی مانده بود ، بنابراین دگرگونی عمده یی که در این آثار به چشم می خورد پیدایی برآمدگی در تارک کلاه قزلباشی است که پیروان این خاندان دستار خود را به دور آن می پیچیدند . این علامتِ خانوادگی ، که متعاقباً جِغهٔ متداولِ کشور شد ، در آغاز ، کاملاً سرخ خود و در مینیاتورهای ابتدایی این دوره نیز فقط به این رنگ دیده میشود . لکن بعدها با از میان رفتن تمامی هماوردی ها و سرکشی ها اهمیت خود را از دست داد . هنرمندان و احتمالاً استفاده کنندگان از آن رخصت یافتند تا برای ایجا هماهنگی با جامه از رنگهای دیگر ـ که معمولاً سیاه و سفید بود ـ سود جویند ، گویا این نوع کلاه و جِغه پس از مرگ شاه طهماسب در ۹۸۲ هجری تقریباً از میان رفت .
خوشبختانه ، تعدادِ زیادی نسخهٔ خطی و مینیاتور از این دوره به جا مانده که به یاری آنها می توان خصلتِ این دوره را به آسانی دریافت . در این عصر نگرش مبتنی بر عدم تحمل و پذیرش نگارگران عملاً متوقف میشود ، و با آنکه هنرمندان هنوز صناعتگرانی فروتن باقی می مانند لکن تقاضای آثارشان رو به فزونی میرود و حامیانی چون شاه طهماسب از طلب آنها سیری نمی جوید .
تصاویر زیر برگرفته از کتاب Royal Persian Manuscripts نوشتهٔ Stuart Cary Welch چاپ لندن به سال ۱۹۷۶ میباشد . توضیحاتِ نویسنده را در باب این شاهنامه عیناً به انگلیسی در اینجا می آورم .
The Shah - nameh , « Book of Kings » , the Iranian national epic ; written by Abul Qasim Mansur FIRDAWSI of Tus ( born ca. 934 , died ca . 1025 ) ; this copy in the library of Arthur A. Houghton , Jr . , Who presented 78 of its 258 miniatures to the Metropolitan Museum of Art , New York ; scribe unknown , dated on a miniature , folio 516 verso 1527 / 28 ; folios measure 47.3* 17.0 cm . Probably begun in 1522 as a present from Shah Ismail to his son , Prince Tahmasb , who continued the project into the 1530s or later .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
گر شرم همی ز آن و این باید داشت
پس عیب کسان زیر زمین باید داشت
ور آینه وار نیک و بد بنمایی
چون آینه روی آهنین باید داشت
جمال الدین عبدالرزاق